داکریستن

فارسی

مصدر

• /داکِریسْتَنْ/ داکر + یستن

1. (رایانش) فرایند بسته‌بندی، توسعه، و اجرای یه نرم‌افزار با داکر؛ ساختن با داکر:

   امروزه داکریستن یکی از روش‌های اجرای نرم‌افزار در اجرالان توسعه/بهره‌وری است.

فعل

داکریستن

• /داکِریسْتَنْ/

1. (رایانش) یه نرم‌افزار را در فراهمشلان (کانتینر) داکر اجراییدن؛ داکرسازی کردن:

   اغلب پروژه‌هایم را می‌داکریستم؛ چون مشکل تداخل بوجود می‌آمد.

   اغلب پروژه‌هایم را می‌داکریسم تا تداخل نیازمندی‌ها بینشان بوجود نیاید.

فعل‌ها
بن واژه			داکریستن
بن ماضی			داکریست
بن مضارع			داکریس
شخص		مفرد			جمع
		اول شخص	دوم شخص	سوم شخص	اول شخص	دوم شخص	سوم شخص
گذشته		من	تو	او	ما	شما	اویان/آن‌ها
	ساده	داکریستم	داکریستی	داکریست	داکریستیم	داکریستید	داکریستند
	استمراری	می‌داکریستم	می‌داکریستی	می‌داکریست	می‌داکریستیم	می‌داکریستید	می‌داکریستند
	کامل	داکریسته بودم	داکریسته بودی	داکریسته بود	داکریسته بودیم	داکریسته بودید	داکریسته بودند
	التزامی	داکریسته باشم	داکریسته باشی	داکریسته باشد	داکریسته باشیم	داکریسته باشید	داکریسته باشند
	مستمر	داشتم می‌داکریستم	داشتی می‌داکریستی	داشت می‌داکریست	داشتیم می‌داکریستیم	داشتید می‌داکریستید	داشتند می‌داکریستند
حال		من	تو	او	ما	شما	اویان/آن‌ها
	ساده	داکریسم	داکریسی	داکریسد	داکریسیم	داکریسید	داکریسند
	استمراری	می‌داکریسم	می‌داکریسی	می‌داکریسد	می‌داکریسیم	می‌داکریسید	می‌داکریسند
	کامل	داکریسته‌ام	داکریسته‌ای	داکریسته/داکریسته‌است	داکریسته‌ایم	داکریسته‌اید	داکریسته‌اند
	ملموس	دارم می‌داکریسم	داری می‌داکریسی	دارد می‌داکریسد	داریم می‌داکریسیم	دارید می‌داکریسید	دارند می‌داکریسند
	التزامی	بداکریسم	بداکریسی	بداکریسد	بداکریسیم	بداکریسید	بداکریسند
آینده	-	من	تو	او	ما	شما	اویان/آن‌ها
		خواهم داکریست	خواهی داکریست	خواهد داکریست	خواهیم داکریست	خواهید داکریست	خواهند داکریست
دستوری		-	تو	-		شما	-
	امر		بداکریس			بداکریسید
	نهی		نداکریس			نداکریسید

برگردان

رایانش

• انگلیسی: dockerize (en)