غوری
ظاهر
فارسی
[ویرایش]گونههای دیگر نوشتاری
[ویرایش]ریشه لغت
[ویرایش]- ایرانی
ویکیپدیا مقالهای دربارهٔ غوریان دارد |
آوایش
[ویرایش]- /غوری/
اسم
[ویرایش]غوری
مثال
[ویرایش]- غوری تند را اشارت کرد -- تا مرا نیز خانه غارت کرد (نظامی)
- وزین غوری غلامی نیز چون قند -- ز غوره کرد غارت خوشهای چند (نظامی)
- .
ریشه شناسی۲
[ویرایش]- دهی است از دهستان حومه مشکان بخش نیریز شهرستان فسا که در ۴۸ هزار گزی شرقی نیریز، کنار راه فرعی حسنآباد به چاهک قرار دارد. جلگه و معتدل است. سکنه آن ۲۴۹ تن که فارسی زبانند. آب آن از قنات تامین میشود. محصول آن غلات است. شغل اهالی زراعت و قالیبافی است. پاسگاه ژاندارمری و یک دبستان دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 7)
- قصبهای است در ایالت تفلیس از قفقاز که در ۹۴ هزار گزی شمال غربی تفلیس، کنار رودخانه کور قرار دارد. مردم آن گرجی هستند و به قوم اوست منسوبند. چارپا و انگور فراوان دارد. (از قاموس الاعلام ترکی )
ریشه شناسی۳
[ویرایش]- امیر غوری ابنغیاثالدین. او پسر کوچک ملکغیاثالدین پیرعلی بود. رجوع به حبیبالسیر چ خیام ج 3 صص 433 - 434 شود.
- حسینبنخرمین غوری . سلطان و صاحب هرات در حدود قرن هفتم هجری بود. شیخفخرالدینبنخطیب از شهر بامیان نزد او آمد و مورد اکرام قرار گرفت. رجوع به عیون الانباء ج 2 ص 24 و 29 شود.
- فارسبنمحمد بنمحمود بنعیسیغوری . وی از اهل بغداد بود و شاید غوری الاصل است. از احمدبن عبدالخالق وراق و محمدبن سلیمان باغندی و دیگران روایت کرد، و پسرش ابوالفرج محمد، و نیز ابوالحسن بنرزقبزار و دیگران از او روایت دارند. وی ثقه بود، و به سال 348 ه' . ق. درگذشت . (از اللباب فی تهذیب الانساب ج 2 ص 182)
- مبارکشاه بنحسین مرورودی . ملقب به فخرالدولهوالدین . وی از رجال و صدر بزرگ غوریان بود. در دربار پادشاهان غوری، مانند سلطان علاءالدین و پسرش سیفالدین و سلطان اعظم غیاثالدین و شهابالدین بسیار تقرب داشت. قصاید و رباعیات او به لطافت و سلاست مشهور است.
- محمد بنسام بنحسین. ملقب به غیاثالدین و مکنی به ابوالفتح. رجوع به غیاث الدین غوری محمدبن سام و تاریخ گزیده چ لندن ص 406، 408، 410، 411 و 825 شود.
- محمد بنفارس بنمحمد غوری. معروف به ابنباغندی. وی از ابوحسین احمد بنجعفر بنمحمد بنمنادی و علیبنمحمد مصری و احمدبنسلیمان نجاد و دیگران حدیث شنید، و محمدبنمخلد و ابوبکرخطیب از وی روایت کنند. او مردی نیکوکار و دیندار و صدوق بود، در جامع "المهدی" املاء میکرد و به شعبان سال 409 هجری قمری درگذشت (از معجم البلدان ذیل غور)