پرش به محتوا

برگشتن

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • فارسی

آوایش

[ویرایش]
  • /بر/گشتن/

مصدر لازم

[ویرایش]

برگشتن

  1. رجعت کردن، منصرف شدن، تغییر یافتن، واژگون شدن.

فعل

[ویرایش]
  1. مراجعت کردن.

مترداف‌ها

[ویرایش]


هَمْصَدْرْهای «برگشتن»
بن‌گذشته بن‌کنون بن‌آینده
برگشت برگرد برگردین[📍]
فعل‌های «برگشتن»
عملواژه‌های «برگشتن»
عملواژه‌های فرایندی ساده
گذشته
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
سادیک ️برگشتم 📤 ️برگشتی 📤 ️برگشت 📤 ️برگشتیم 📤 ️برگشتید 📤 ️برگشتند 📤
آستانیک هی‌برگشتم هی‌برگشتی هی‌برگشت هی‌برگشتیم هی‌برگشتید هی‌برگشتند
شروعیک تی‌برگشتم تی‌برگشتی تی‌برگشت تی‌برگشتیم تی‌برگشتید تی‌برگشتند
جاریک فی‌برگشتم فی‌برگشتی فی‌برگشت فی‌برگشتیم فی‌برگشتید فی‌برگشتند
فرجامیک وی‌برگشتم وی‌برگشتی وی‌برگشت وی‌برگشتیم وی‌برگشتید وی‌برگشتند
پایانیک دی‌برگشتم دی‌برگشتی دی‌برگشت دی‌برگشتیم دی‌برگشتید دی‌برگشتند
پیوستیک پی‌برگشتم پی‌برگشتی پی‌برگشت پی‌برگشتیم پی‌برگشتید پی‌برگشتند
روالیک می‌برگشتم می‌برگشتی می‌برگشت می‌برگشتیم می‌برگشتید می‌برگشتند
کنون
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
سادیک ️برگردم 📤 ️برگردی 📤 ️برگردد 📤 ️برگردیم 📤 ️برگردید 📤 ️برگردند 📤
آستانیک هی‌برگردم هی‌برگردی هی‌برگردد هی‌برگردیم هی‌برگردید هی‌برگردند
شروعیک تی‌برگردم تی‌برگردی تی‌برگردد تی‌برگردیم تی‌برگردید تی‌برگردند
جاریک فی‌برگردم فی‌برگردی فی‌برگردد فی‌برگردیم فی‌برگردید فی‌برگردند
فرجامیک وی‌برگردم وی‌برگردی وی‌برگردد وی‌برگردیم وی‌برگردید وی‌برگردند
پایانیک دی‌برگردم دی‌برگردی دی‌برگرد دی‌برگردیم دی‌برگردید دی‌برگردند
پیوستیک پی‌برگردم پی‌برگردی پی‌برگردد پی‌برگردیم پی‌برگردید پی‌برگردند
روالیک می‌برگردم می‌برگردی می‌برگردد می‌برگردیم می‌برگردید می‌برگردند
آینده
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
سادیک ️برگردینم 📤 ️برگردینی 📤 ️برگردیند 📤 ️برگردینیم 📤 ️برگردینید 📤 ️برگردینند 📤
آستانیک هی‌برگردینم هی‌برگردینی هی‌برگردیند هی‌برگردینیم هی‌برگردینید هی‌برگردینند
شروعیک تی‌برگردینم تی‌برگردینی تی‌برگردیند تی‌برگردینیم تی‌برگردینید تی‌برگردینند
جاریک فی‌برگردینم فی‌برگردینی فی‌برگردیند فی‌برگردینیم فی‌برگردینید فی‌برگردینند
فرجامیک وی‌برگردینم وی‌برگردینی وی‌برگردیند وی‌برگردینیم وی‌برگردینید وی‌برگردینند
پایانیک دی‌برگردینم دی‌برگردینی دی‌برگردیند دی‌برگردینیم دی‌برگردینید دی‌برگردینند
پیوستیک پی‌برگردینم پی‌برگردینی پی‌برگردیند پی‌برگردینیم پی‌برگردینید پی‌برگردینند
روالیک می‌برگردینم می‌برگردینی می‌برگردیند می‌برگردینیم می‌برگردینید می‌برگردینند
عملواژه‌های نافرایندی ساده
انجامی
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
گذشته سادیک ️ببرگشتم 📤 ️ببرگشتی 📤 ️ببرگشت 📤 ️ببرگشتیم 📤 ️ببرگشتید 📤 ️ببرگشتند 📤
شروعیک بتی‌برگشتم بتی‌برگشتی بتی‌برگشت بتی‌برگشتیم بتی‌برگشتید بتی‌برگشتند
پایانیک بدی‌برگشتم بدی‌برگشتی بدی‌برگشت بدی‌برگشتیم بدی‌برگشتید بدی‌برگشتند
پیوستیک بپی‌برگشتم بپی‌برگشتی بپی‌برگشت بپی‌برگشتیم بپی‌برگشتید بپی‌برگشتند
روالیک بمی‌برگشتم بمی‌برگشتی بمی‌برگشت بمی‌برگشتیم بمی‌برگشتید بمی‌برگشتند
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
کنون سادیک ️ببرگردم 📤 ️ببرگردی 📤 ️ببرگردد 📤 ️ببرگردیم 📤 ️ببرگردید 📤 ️ببرگردند 📤
شروعیک بتی‌برگردم بتی‌برگردی بتی‌برگردد بتی‌برگردیم بتی‌برگردید بتی‌برگردند
پایانیک بدی‌برگردم بدی‌برگردی بدی‌برگردد بدی‌برگردیم بدی‌برگردید بدی‌برگردند
پیوستیک بپی‌برگردم بپی‌برگردی بپی‌برگردد بپی‌برگردیم بپی‌برگردید بپی‌برگردند
روالیک بمی‌برگردم بمی‌برگردی بمی‌برگردد بمی‌برگردیم بمی‌برگردید بمی‌برگردند
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
آینده سادیک ️ببرگردینم 📤 ️ببرگردینی 📤 ️ببرگردیند 📤 ️ببرگردینیم 📤 ️ببرگردینید 📤 ️ببرگردینند 📤
شروعیک بتی‌برگردینم بتی‌برگردینی بتی‌برگردیند بتی‌برگردینیم بتی‌برگردینید بتی‌برگردینند
پایانیک بدی‌برگردینم بدی‌برگردینی بدی‌برگردیند بدی‌برگردینیم بدی‌برگردینید بدی‌برگردینند
پیوستیک بپی‌برگردینم بپی‌برگردینی بپی‌برگردیند بپی‌برگردینیم بپی‌برگردینید بپی‌برگردینند
روالیک بمی‌برگردینم بمی‌برگردینی بمی‌برگردیند بمی‌برگردینیم بمی‌برگردینید بمی‌برگردینند
دستوری
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
- تو - تویان/شما -
امر ️ببرگرد 📤 ️ببرگردید 📤
نهی ️نبرگرد 📤 ️نبرگردید 📤
هم‌مصدرهای «برگشتن»

––––

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه‌ها

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین