پرش به محتوا

شمیدن

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

ریشه لغت

[ویرایش]
  • فارسی

آوایش

[ویرایش]
  • /شَمیدَن/

مصدر لازم

[ویرایش]

شمیدن

  1. بوییدن.

ریشه شناسی ۲

[ویرایش]
  1. ترسیدن، رمیدن.
  2. بیهوش شدن.
  3. آشفته گشتن.
  4. بانگ و غریو برآوردن.

فعل

[ویرایش]
  1. نوشیدن. آشامیدن

صرف

[ویرایش]


هَمْصَدْرْهای «شمیدن»
بن‌گذشته بن‌کنون بن‌آینده
شمید شم شمین[📍]
فعل‌های «شمیدن»
عملواژه‌های «شمیدن»
عملواژه‌های فرایندی ساده
گذشته
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
سادیک ️شمیدم 📤 ️شمیدی 📤 ️شمید 📤 ️شمیدیم 📤 ️شمیدید 📤 ️شمیدند 📤
آستانیک هی‌شمیدم هی‌شمیدی هی‌شمید هی‌شمیدیم هی‌شمیدید هی‌شمیدند
شروعیک تی‌شمیدم تی‌شمیدی تی‌شمید تی‌شمیدیم تی‌شمیدید تی‌شمیدند
جاریک فی‌شمیدم فی‌شمیدی فی‌شمید فی‌شمیدیم فی‌شمیدید فی‌شمیدند
فرجامیک وی‌شمیدم وی‌شمیدی وی‌شمید وی‌شمیدیم وی‌شمیدید وی‌شمیدند
پایانیک دی‌شمیدم دی‌شمیدی دی‌شمید دی‌شمیدیم دی‌شمیدید دی‌شمیدند
پیوستیک پی‌شمیدم پی‌شمیدی پی‌شمید پی‌شمیدیم پی‌شمیدید پی‌شمیدند
روالیک می‌شمیدم می‌شمیدی می‌شمید می‌شمیدیم می‌شمیدید می‌شمیدند
کنون
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
سادیک ️شمم 📤 ️شمی 📤 ️شمد 📤 ️شمیم 📤 ️شمید 📤 ️شمند 📤
آستانیک هی‌شمم هی‌شمی هی‌شمد هی‌شمیم هی‌شمید هی‌شمند
شروعیک تی‌شمم تی‌شمی تی‌شمد تی‌شمیم تی‌شمید تی‌شمند
جاریک فی‌شمم فی‌شمی فی‌شمد فی‌شمیم فی‌شمید فی‌شمند
فرجامیک وی‌شمم وی‌شمی وی‌شمد وی‌شمیم وی‌شمید وی‌شمند
پایانیک دی‌شمم دی‌شمی دی‌شم دی‌شمیم دی‌شمید دی‌شمند
پیوستیک پی‌شمم پی‌شمی پی‌شمد پی‌شمیم پی‌شمید پی‌شمند
روالیک می‌شمم می‌شمی می‌شمد می‌شمیم می‌شمید می‌شمند
آینده
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
سادیک ️شمینم 📤 ️شمینی 📤 ️شمیند 📤 ️شمینیم 📤 ️شمینید 📤 ️شمینند 📤
آستانیک هی‌شمینم هی‌شمینی هی‌شمیند هی‌شمینیم هی‌شمینید هی‌شمینند
شروعیک تی‌شمینم تی‌شمینی تی‌شمیند تی‌شمینیم تی‌شمینید تی‌شمینند
جاریک فی‌شمینم فی‌شمینی فی‌شمیند فی‌شمینیم فی‌شمینید فی‌شمینند
فرجامیک وی‌شمینم وی‌شمینی وی‌شمیند وی‌شمینیم وی‌شمینید وی‌شمینند
پایانیک دی‌شمینم دی‌شمینی دی‌شمیند دی‌شمینیم دی‌شمینید دی‌شمینند
پیوستیک پی‌شمینم پی‌شمینی پی‌شمیند پی‌شمینیم پی‌شمینید پی‌شمینند
روالیک می‌شمینم می‌شمینی می‌شمیند می‌شمینیم می‌شمینید می‌شمینند
عملواژه‌های نافرایندی ساده
انجامی
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
گذشته سادیک ️بشمیدم 📤 ️بشمیدی 📤 ️بشمید 📤 ️بشمیدیم 📤 ️بشمیدید 📤 ️بشمیدند 📤
شروعیک بتی‌شمیدم بتی‌شمیدی بتی‌شمید بتی‌شمیدیم بتی‌شمیدید بتی‌شمیدند
پایانیک بدی‌شمیدم بدی‌شمیدی بدی‌شمید بدی‌شمیدیم بدی‌شمیدید بدی‌شمیدند
پیوستیک بپی‌شمیدم بپی‌شمیدی بپی‌شمید بپی‌شمیدیم بپی‌شمیدید بپی‌شمیدند
روالیک بمی‌شمیدم بمی‌شمیدی بمی‌شمید بمی‌شمیدیم بمی‌شمیدید بمی‌شمیدند
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
کنون سادیک ️بشمم 📤 ️بشمی 📤 ️بشمد 📤 ️بشمیم 📤 ️بشمید 📤 ️بشمند 📤
شروعیک بتی‌شمم بتی‌شمی بتی‌شمد بتی‌شمیم بتی‌شمید بتی‌شمند
پایانیک بدی‌شمم بدی‌شمی بدی‌شمد بدی‌شمیم بدی‌شمید بدی‌شمند
پیوستیک بپی‌شمم بپی‌شمی بپی‌شمد بپی‌شمیم بپی‌شمید بپی‌شمند
روالیک بمی‌شمم بمی‌شمی بمی‌شمد بمی‌شمیم بمی‌شمید بمی‌شمند
من تو او منان/ما تویان/شما اویان/آن‌ها
آینده سادیک ️بشمینم 📤 ️بشمینی 📤 ️بشمیند 📤 ️بشمینیم 📤 ️بشمینید 📤 ️بشمینند 📤
شروعیک بتی‌شمینم بتی‌شمینی بتی‌شمیند بتی‌شمینیم بتی‌شمینید بتی‌شمینند
پایانیک بدی‌شمینم بدی‌شمینی بدی‌شمیند بدی‌شمینیم بدی‌شمینید بدی‌شمینند
پیوستیک بپی‌شمینم بپی‌شمینی بپی‌شمیند بپی‌شمینیم بپی‌شمینید بپی‌شمینند
روالیک بمی‌شمینم بمی‌شمینی بمی‌شمیند بمی‌شمینیم بمی‌شمینید بمی‌شمینند
دستوری
شخص مفرد جمع
اول شخص دوم شخص سوم شخص اول شخص دوم شخص سوم شخص
- تو - تویان/شما -
امر ️بشم 📤 ️بشمید 📤
نهی ️نشم 📤 ️نشمید 📤
هم‌مصدرهای «شمیدن»

واژه‌های وابسته

[ویرایش]

––––

برگردان‌ها

[ویرایش]
ترجمه

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین
  1. man afzon baer 20 daer Herat zestam, in wajae-ye shamidan ra az hich kas daer deron shahr wae beron shahr nae shanidam. shaayed daer baerkhi rosta haa 5% merdom in wajae ra bae kaar bae borand. agaer pas az saal 1980 ia wajae peda shadae baashad ! man aagah nistam