پرش به محتوا

پاییدن

از ویکی‌واژه

فارسی

[ویرایش]

مصدر متعدی

[ویرایش]

ادامه‌دادن کاری به‌ویژه در شرایط سخت بدون تغییر دادن ارزش؛ که به مفهوم‌های زیر به کار می‌رود:

  1. دوام داشتن، ماندن:
    او همیشه بر کارهای نیک می‌پاید.
  2. نگاهبانی کردن:
    آن‌ها کشورشان را می‌پاییدند.
  3. مراقبت کردن:
    او همیشه سلامت مادرش را می‌پاید.
  4. منتظر بودن، چشم داشتن.
  5. توقف کردن.

ریشه شناسی

[ویرایش]
  • فارسی

واژه‌های وابسته

[ویرایش]

فعل

[ویرایش]

پاییدن [پاییدَنْ]

  1. نگهبانی کردن. مراقبت کردن. مواظبت کردن‌.


––––

برگردان‌ها

[ویرایش]

منابع

[ویرایش]
  • فرهنگ لغت معین