برپایدن

فارسی

مصدر

• /بَرْپایدَنْ/ برپا + یدن

1. فرایند آغازیدن یه کسبکار، پروژه، نرم‌افزار، یا غیره:

   برپایدن یه کسبکار نو خیلی سخت است.

   برپایدن بعضی از نرم‌افزارها خیلی زمان‌بر است.

فعل

برپایدن

• /بَرپایْدَنْ/

1. نرم‌افزار، شرکت، یا سیستمی را آغازیدن:

   دیروز نرم‌افزاری که نوشته‌بودم را روی سرور برپایدم.

   حسن شرکتش را سال آینده می‌برپاید.

فعل‌ها
بن واژه			برپایدن
بن ماضی			برپاد
بن مضارع			برپای
شخص		مفرد			جمع
		اول شخص	دوم شخص	سوم شخص	اول شخص	دوم شخص	سوم شخص
گذشته		من	تو	او	ما	شما	اویان/آن‌ها
	ساده	برپادم	برپادی	برپاد	برپادیم	برپادید	برپادند
	استمراری	می‌برپادم	می‌برپادی	می‌برپاد	می‌برپادیم	می‌برپادید	می‌برپادند
	کامل	برپاده بودم	برپاده بودی	برپاده بود	برپاده بودیم	برپاده بودید	برپاده بودند
	التزامی	برپاده باشم	برپاده باشی	برپاده باشد	برپاده باشیم	برپاده باشید	برپاده باشند
	مستمر	داشتم می‌برپادم	داشتی می‌برپادی	داشت می‌برپاد	داشتیم می‌برپادیم	داشتید می‌برپادید	داشتند می‌برپادند
حال		من	تو	او	ما	شما	اویان/آن‌ها
	ساده	برپایم	برپایی	برپاید	برپاییم	برپایید	برپایند
	استمراری	می‌برپایم	می‌برپایی	می‌برپاید	می‌برپاییم	می‌برپایید	می‌برپایند
	کامل	برپاده‌ام	برپاده‌ای	برپاده/برپاده‌است	برپاده‌ایم	برپاده‌اید	برپاده‌اند
	ملموس	دارم می‌برپایم	داری می‌برپایی	دارد می‌برپاید	داریم می‌برپاییم	دارید می‌برپایید	دارند می‌برپایند
	التزامی	ببرپایم	ببرپایی	ببرپاید	ببرپاییم	ببرپایید	ببرپایند
آینده	-	من	تو	او	ما	شما	اویان/آن‌ها
		خواهم برپاد	خواهی برپاد	خواهد برپاد	خواهیم برپاد	خواهید برپاد	خواهند برپاد
دستوری		-	تو	-		شما	-
	امر		ببرپای			ببرپایید
	نهی		نبرپای			نبرپایید

برگردان

چیزی را آغازیدن

• انگلیسی: set up (en)