انداختن
(اَ تَ)
محتویات
فارسی[ویرایش]
ریشهشناسی[ویرایش]
مصدر متعدی[ویرایش]
- افکندن، پرتاب کردن.
- چیزی را به هدف زدن، هدف قرار دادن.
- در جایی منزل کردن.
- راندن، طرد کردن.
- فرش کردن، گستردن.
- مقدّر ساختن.
(عا.)
- جنس نامرغوب را به جای جنس خوب فروختن، کلاه گذاشتن.
- طرح کردن، مطرح ساختن.
مصدر لازم[ویرایش]
- مشورت کردن.
- کاستن، کسر کردن.
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین
این سرواژه نیازمند ویکیسازی است. لطفاً با توجه به راهنمای ویرایش و شیوهنامه، محتوای آن را بهبود بخشید. |
آوایش[ویرایش]
- اَ تَ
فعل[ویرایش]
گردانش فارسی | |||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
بن واژه | انداختن | ||||||
بن ماضی | انداخت | ||||||
بن مضارع | انداز | ||||||
شخص | مفرد | جمع | |||||
اول شخص | دوم شخص | سوم شخص | اول شخص | دوم شخص | سوم شخص | ||
گذشته | من | تو | او/آن | ما | شما | آنها/ایشان | |
ساده | انداختم | انداختی | انداخت | انداختیم | انداختید | انداختند | |
استمراری | میانداختم | میانداختی | میانداخت | میانداختیم | میانداختید | میانداختند | |
کامل | انداختهبودم | انداختهبودی | انداختهبود | انداختهبودیم | انداختهبودید | انداختهبودند | |
التزامی | انداختهباشم | انداختهباشی | انداختهباشد | انداختهباشیم | انداختهباشید | انداختهباشند | |
مستمر | داشتم میانداختم | داشتی میانداختی | داشت میانداخت | داشتیم میانداختیم | داشتید میانداختید | داشتند میانداختند | |
حال | من | تو | او/آن | ما | شما | آنها/ایشان | |
ساده | اندازم | اندازی | اندازد | اندازیم | اندازید | اندازند | |
استمراری | میاندازم | میاندازی | میاندازد | میاندازیم | میاندازید | میاندازند | |
کامل | انداختهام | انداختهای | انداختهاست/انداخته | انداختهایم | انداختهاید | انداختهاند | |
ملموس | دارم میاندازم | داری میاندازی | دارد میاندازد | داریم میاندازیم | دارید میاندازید | دارند میاندازند | |
التزامی | باندازم | باندازی | باندازد | باندازیم | باندازید | باندازند | |
آینده | من | تو | او/آن | ما | شما | آنها/ایشان | |
خواهم انداخت | خواهی انداخت | خواهد انداخت | خواهیم انداخت | خواهید انداخت | خواهند انداخت | ||
دستوری | - | تو | - | شما | - | ||
امر | بانداز | باندازید | |||||
نهی | نانداز | ناندازید |
برگردانها[ویرایش]
- ایتالیایی
فعل[ویرایش]
- انگلیسی
- toss
- thrust
- throw
- sling
- skeet
- shovel
- relegate
- put
- lay away
- launch
- jaculate
- hurtle
- hurl
- hitch
- fling
- fell
- drop
- cast
- wolf
- wile
- umber
- turn on
- trepanation
- trap
- tingle
- ting
- throw out
- throw away
- sputter
- spoof
- spit
- souse
- snare
- slouch
- sire
- shed
- schismatize
- rut
- roll
- risk
- ridicule
- reverberate
- retard
- resonate
- rejcet
- put over
- put on
- prorogue
- prorogate
- prolongate
- prolong
- postpone
- plaster
- pickle
- peril
- pen
- peeling
- peel
- overthrow
- overcast
- operate
- nail
- move
- moult
- moor
- mock
- mislead
- miscast
- mesh
- lope
- lime twig
- leech
- lasso
- lark
- kid
- jeopardize
- jar
- involve
- inaugurate
- imperil
- hump
- horrify
- hook
- hoax
- hinder
- hatch
- harbour
- harbor
- groove
- gloss
- gibe
- game
- frighten
- fool
- flout
- exuviate
- extrude
- exploit
- expel
- exercise