بودن
پرش به ناوبری
پرش به جستجو
(دَ)
فارسی[ویرایش]
ریشهشناسی[ویرایش]
- پهلوی
آوایش[ویرایش]
- [بو/دَن]
مصدر لازم[ویرایش]
بودن
- وجود داشتن، هستی.
- حاضر بودن.
- اقامت داشتن.
- پهلوی: بوتن
فعل[ویرایش]
- پهلوی «بوتن»، از ریشه ٔ آریایی «بهو - بهاو»، بهمین معنی، اوستا «بوئیتی»، سانسکریت «بهاوتی»، (سوم شخص)
- لاتینی «فوتوروم»، اسلاو «بیت».
- استن. باشیدن. وجود داشتن. هستی داشتن. وجود. هستی
- انجام گرفتن
- وجود. هستی. ثبات. ماندن
- گذراندن عمر. زندگی کردن
- گذراندن. سپری کردن (زمان)
- سپری شدن. گذشتن
- رخ دادن. واقع شدن. روی دادن. حادث گشتن
- منتظر بودن. درنگ کردن. صبر کردن
- شاید. مگر. محتمل. گاهی به صورت «باشد که» و گاه به صورت «بود که» آید
- حاضر بودن. حاضر شدن
- پا بر جا بودن. استقامت ورزیدن. پایداری کردن
- اقامت داشتن. توقف کردن. اقامت کردن
- نگریستن. پاییدن. مراقبت داشتن. مواظبت کردن. به کار خود توجه داشتن
- به پایان رسیدن. به پایان کشیدن. به آخر رسیدن . به انتها کشیدن
- در فکر بودن. در اندیشه بودن
- پذیرفتن. قبول افتادن. قبول کردن
گردانش فارسی | |||||||
---|---|---|---|---|---|---|---|
بن واژه | بودن | ||||||
بن ماضی | بود | ||||||
بن مضارع | باش | ||||||
شخص | مفرد | جمع | |||||
اول شخص | دوم شخص | سوم شخص | اول شخص | دوم شخص | سوم شخص | ||
گذشته | من | تو | او/آن | ما | شما | آنها/ایشان | |
ساده | بودم | بودی | بود | بودیم | بودید | بودند | |
استمراری | میبودم | میبودی | میبود | میبودیم | میبودید | میبودند | |
کامل | بودهبودم | بودهبودی | بودهبود | بودهبودیم | بودهبودید | بودهبودند | |
التزامی | بودهباشم | بودهباشی | بودهباشد | بودهباشیم | بودهباشید | بودهباشند | |
مستمر | داشتم میبودم | داشتی میبودی | داشت میبود | داشتیم میبودیم | داشتید میبودید | داشتند میبودند | |
حال | من | تو | او/آن | ما | شما | آنها/ایشان | |
ساده | باشم | باشی | باشد | باشیم | باشید | باشند | |
استمراری | میباشم | میباشی | میباشد | میباشیم | میباشید | میباشند | |
کامل | بودهام | بودهای | بودهاست/بوده | بودهایم | بودهاید | بودهاند | |
ملموس | دارم میباشم | داری میباشی | دارد میباشد | داریم میباشیم | دارید میباشید | دارند میباشند | |
التزامی | بباشم | بباشی | بباشد | بباشیم | بباشید | بباشند | |
آینده | من | تو | او/آن | ما | شما | آنها/ایشان | |
خواهم بود | خواهی بود | خواهد بود | خواهیم بود | خواهید بود | خواهند بود | ||
دستوری | - | تو | - | شما | - | ||
امر | بباش | بباشید | |||||
نهی | نباش | نباشید |
––––
برگردانها[ویرایش]
ترجمهها
منابع[ویرایش]
- فرهنگ لغت معین